يك روز مانده به تولدت
عزيز خاله فردا تولدته نازنينم
آخي چقدر زود گذشت گلم، يادم نميره مامانت صبح رفته بود با خيال راحت دكتر كه بهش گفته بودن قلب بچه خوب نيست، آخي چقدر نگران شده بود ...
مامان مهربونت خيلي درد كشيد تا شما نازگل خانوم به دنيا بياييد
الان كه ياد اون موقع ميافتم اشك به چشمم مياد
اولين روزي كه اومدي خونه و يه دفعه سياه شدي و همه واقعا ترسيديم
الهي قربون اون دست و پاهات برم خاله جون، هيچ وقت اون روز رو فراموش نمي كنم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی