باران

براي روز پدر به جاي پنجشنبه روز جمعه رفتيم خونه آقا جونم آخه بابام اينجا نيست كه ببردمون، بابايي روزت مبارك باشه، خدا كنه زودي كارات تموم شه و بيايي پيش من و ماماني ... خاله نرگس اومد بردمون خونه آقاجون نيكايي هم اونجا بود ... خيلي كيف كرديم و عكس گرفتيم ... مي دونم نيكايي خيلي منو دوست داره ... منم دوستش دارم ... زياد ... اينم عكس من و نيكا ولي خوب نيكا پشت به دوربين كرده ... چند تا عكس ديگه هم گرفتم، ايناها : ...

سلام عزيز خاله دلم براي اون صورت مثل ماهت يه ذره شده خاله نرگس ميگه كلي شيطون تر شدي جيگر خاله ديروز داشتم عكساي كوچولوتري تو و نيكا رو نگاه مي كردم گلم، چقدر زود ميگذره، واي خدايا به همين سرعت باز هم ميگذره و شما دو تا عروسك بزرگ و بزرگ تر ميشيد چقدر لحظه شماري كرديم من و زهرا براي ديدن روي گلتون و حالا چقدر زود داره مي گذره گاهي دلتنگ ميشم، دلم نمي خواد اينقدر زودبگذره، حيفه كه زود بگذره خيلي عزيزي ...

اين عكسا رو روز تولد دخمل خاله ام نيكا خونه آقا جونمون گرفتيم ... خيلي خوش گذشت ... با لباساي نيكا منم عكس گرفتم ... اينا هم عكسايي كه خودم تهنايي گرفتم ...

نفسك روز تولد دختر خاله حسابي دلبري كردي و بيشتر انگار تولد تو بود، دامن و تاج تولد رو پوشيده بودي و مثل فرشته ها مي درخشيدي جيگر خاله چه خوشگله اين حلقه كه خاله نرگس درست كرده دختر خاله يه دونه از اون بادكنكا ميشه به من بدي؟! من بلدم يه عالمه دقيقه روي پاهام بايستم ...

بابام گربنبندمو گم كرده ... خودش گم كرده ... حالا من چيكار كنم ؟ ... خيلي دوسش داشتم .... يعني پيدا ميشه؟؟؟ تازشم دندونم هم مي خواد درآد اما نمياد خوب حالا ميگيد من بايد چيكار كنم م م م م؟! ...

اي خدا من چيكار كنم از دست اين آدم بزرگا، هي هيچي نميگم بهشون، هرچقدرم اينجوري نگاشون مي كنم بازم كار خودشونو مي كنن و متوجه اين نگاهها نميشن ...

...

آخ جون كه نفس خاله كوچ نمي كنه و همينجا پيشمون مي مونه خدا رو شكر كه سرماخوردگيت بهتر شده عزيز دلم و خدا رو شكر كه پيشمون مي موني نازگل خاله انشاالله هميشه خوب و سلامت باشي ...

بالاخره روز اول ارديبهشت اومدي خونه خاله نازگلك الهي قربونت برم كه يه كمي سرماخورده بودي نازنينم سوپ برات آوردم كه نخوردي اما سر سفره دوغ خوردي ... جيگر دوغ خوردنت بره خاله ... مرسي كه براي دخمل خاله كادو آورده بودي عزيز دلم قربون ايستادنت بره خاله ...

امروز باران كوچولو خونه مامان جونشه. صبح آبجي رو ديدم خونه مامان اينا پس باران كوچولو هم حتما هست ... خوشگل تر از هميشه شده. امسال باران نازنين ما پاي سفره هفت سين خوابش برده ... الهي فداي اون چشماي درشتت بشم خاله ... ...