بارانباران، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 11 روز سن داره

باران

گربنبندم گم شده ....

بابام گربنبندمو گم كرده ... خودش گم كرده ... حالا من چيكار كنم ؟ ... خيلي دوسش داشتم .... يعني پيدا ميشه؟؟؟ تازشم دندونم هم مي خواد درآد اما نمياد خوب حالا ميگيد من بايد چيكار كنم م م م م؟! ...
8 خرداد 1390

خونه خاله

بالاخره روز اول ارديبهشت اومدي خونه خاله نازگلك الهي قربونت برم كه يه كمي سرماخورده بودي نازنينم سوپ برات آوردم كه نخوردي اما سر سفره دوغ خوردي ... جيگر دوغ خوردنت بره خاله ... مرسي كه براي دخمل خاله كادو آورده بودي عزيز دلم قربون ايستادنت بره خاله ...
4 ارديبهشت 1390

عيدت مبارك عسلك

امروز باران كوچولو خونه مامان جونشه. صبح آبجي رو ديدم خونه مامان اينا پس باران كوچولو هم حتما هست ... خوشگل تر از هميشه شده. امسال باران نازنين ما پاي سفره هفت سين خوابش برده ... الهي فداي اون چشماي درشتت بشم خاله ... ...
30 فروردين 1390

باران

خداي بزرگ در سومين روز شهريور ماه ۱۳۸۹ قند خاله يعني باران كوچولو رو بهمون هديه داد. من خاله بارانم و مي خوام اينجا از اين كوچولوي دوست داشتني بنويسم و عكساش رو بذارم مي بوسمت نازگلك ...
30 فروردين 1390
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به باران می باشد