بارانباران، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 11 روز سن داره

باران

يك روز مانده به تولدت

عزيز خاله فردا تولدته نازنينم آخي چقدر زود گذشت گلم، يادم نميره مامانت صبح رفته بود با خيال راحت دكتر كه بهش گفته بودن قلب بچه خوب نيست، آخي چقدر نگران شده بود ... مامان مهربونت خيلي درد كشيد تا شما نازگل خانوم به دنيا بياييد الان كه ياد اون موقع ميافتم اشك به چشمم مياد اولين روزي كه اومدي خونه و يه دفعه سياه شدي و همه واقعا ترسيديم الهي قربون اون دست و پاهات برم خاله جون، هيچ وقت اون روز رو فراموش نمي كنم ...
2 شهريور 1390

مهموني

من هر روز براي خودم مهموني ميرم و روز به روز وروجك تر ميشم و مامانم رو خسته ميكنم ... وقتي مي خوام بابام رو از خواب بيدار كنم با سرم يه كله ميزنم به سرش و بيدارش مي كنم با همين روش هم دوشنبه شب كه رفته بودم خونه خاله اينا همراه با مامانم؛ آبجي نيكا رو از خواب بيدار كردم ولي آبجي نيكا اصلا از اين موضوع ناراحت نشد و تازشم كلي خوشحال شد تا منو ديد اينم يه عكس از اون مهمونيه كه چون آبجي نيكا لختي خوابيده بود و من رفتم بيدارش كردم، عكسش حذف شده.   ...
15 مرداد 1390

ني ني شگفت انگيز من

كد عكس بارانم 83 است راستش همه عكسهاي باران پيش من نيست، در واقع اين كوچولوها پر از شگفتي هستن ... خاله قربون اون انگشتاي كوچولت بشه كه روي دكمه كلمن آب فشار ميدي و همه جا رو خيس مي كني ... ...
28 تير 1390

روز پدر

براي روز پدر به جاي پنجشنبه روز جمعه رفتيم خونه آقا جونم آخه بابام اينجا نيست كه ببردمون، بابايي روزت مبارك باشه، خدا كنه زودي كارات تموم شه و بيايي پيش من و ماماني ... خاله نرگس اومد بردمون خونه آقاجون نيكايي هم اونجا بود ... خيلي كيف كرديم و عكس گرفتيم ... مي دونم نيكايي خيلي منو دوست داره ... منم دوستش دارم ... زياد ... اينم عكس من و نيكا ولي خوب نيكا پشت به دوربين كرده ... چند تا عكس ديگه هم گرفتم، ايناها : ...
30 خرداد 1390

براي دلم

سلام عزيز خاله دلم براي اون صورت مثل ماهت يه ذره شده خاله نرگس ميگه كلي شيطون تر شدي جيگر خاله ديروز داشتم عكساي كوچولوتري تو و نيكا رو نگاه مي كردم گلم، چقدر زود ميگذره، واي خدايا به همين سرعت باز هم ميگذره و شما دو تا عروسك بزرگ و بزرگ تر ميشيد چقدر لحظه شماري كرديم من و زهرا براي ديدن روي گلتون و حالا چقدر زود داره مي گذره گاهي دلتنگ ميشم، دلم نمي خواد اينقدر زودبگذره، حيفه كه زود بگذره خيلي عزيزي ...
17 خرداد 1390

تولد نيكا

اين عكسا رو روز تولد دخمل خاله ام نيكا خونه آقا جونمون گرفتيم ... خيلي خوش گذشت ... با لباساي نيكا منم عكس گرفتم ... اينا هم عكسايي كه خودم تهنايي گرفتم ...
11 خرداد 1390

نفس خاله

نفسك روز تولد دختر خاله حسابي دلبري كردي و بيشتر انگار تولد تو بود، دامن و تاج تولد رو پوشيده بودي و مثل فرشته ها مي درخشيدي جيگر خاله چه خوشگله اين حلقه كه خاله نرگس درست كرده دختر خاله يه دونه از اون بادكنكا ميشه به من بدي؟! من بلدم يه عالمه دقيقه روي پاهام بايستم ...
8 خرداد 1390
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به باران می باشد